ترانه فرانسوی: « زندگی به رنگ گُل رُز »
چشم هایی که نگاهم را به زیر می اندازند.
و لبخندی که روی لبان او گم شده
پرتره ای است دست نخورده
از مردی که زمانی به او تعلق داشتم
زمانی که مرا در آغوش می گرفت
با من به نرمی حرف میزد
زندگی را به رنگ صورتی میدیدم
حرف های عاشقانه میزد
با حرف های هر روزه ی زندگی
به قلبم وارد میشد
بخشی از خوشبختی ام بود
زیرا می دانستم
او از آن من است
و من برای زندگی او
هنگام دیدار با او حس می کردم
او در من است
قلبم به تپش می افتاد
شب های بی پایان عشق
خوشبختی بزرگی که با مصیبت ها و اندوه جایگزین شد
شادی که محو
و خوشبختی که دفن شد!
زمانی که مرا در آغوش می گرفت
با من به نرمی حرف میزد
زندگی را به رنگ صورتی میدیدم
حرف های عاشقانه میزد
با حرف های هر روزه ی زندگی
به قلبم وارد میشد
بخشی از خوشبختی ام بود
زیرا می دانستم
او از آن من است
و من برای زندگی او
هنگام دیدار با او حس می کردم
او در من است
قلبم به تپش می افتاد!
خواننده: ادیت پیاف
مترجم: علی.خ